دیگـــــــــــــــرگون

محلی برای یادداشت های حمیدرضا جیهانی

دیگـــــــــــــــرگون

محلی برای یادداشت های حمیدرضا جیهانی

۴ مطلب در شهریور ۱۳۸۹ ثبت شده است



در غلغله شلوغی های این شهر بزرگ،
برغم فاصله بی منتهی پیش رو...

چونان صدای قلقل قلبت را می شنوم،
که
ریتم نفس ام،
دم ام،
باز دم ام؛
از های گرم
هوای نفس توست!



باور نمیکنی؟
ریز نگاهی کن،
ببین!

سرم را
بر شانه تب دار تو
بر جای گذاشته
و
از خود،
رفته ام...

میرداماد- دم غروب 89/06/27
۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۶:۲۹
حمیدرضا جیهانی

یاابن الحسن!

ستاد استهلال را کدام سو بفرستیم برای رؤیت ماه رویت؟

          آیا در ضیافت خدا،
                              ما را اذن ضیافت چشمانت خواهی داد...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۸۹ ، ۲۰:۰۲
حمیدرضا جیهانی
برای شکستگی های روحم،


جز تو،
شکسته بندی سراغ ندارم ...!

(و لا اری لکسری غیرک جابرا – مناجات التائبین)

پ.ن:سفره را پهن کردند...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۸۹ ، ۱۸:۴۳
حمیدرضا جیهانی






ماتیلدا: زندگی همیشه این طوری گنده، یا فقط تا وقتی بچه‌ای اینطوریه؟

لئون: نه، همیشه همینطوره!‏



عجب فیلمی بود...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۸۹ ، ۱۸:۵۷
حمیدرضا جیهانی