دیگـــــــــــــــرگون

محلی برای یادداشت های حمیدرضا جیهانی

دیگـــــــــــــــرگون

محلی برای یادداشت های حمیدرضا جیهانی

۸ مطلب با موضوع «اندیشه، هنر، فلسفه و زیبایی شناسی :: دین، فرهنگ و انسان‌شناسی :: سیر و سلوک(عرفانِ عرفا)» ثبت شده است

مرید پیرمغانم زمن مرنج ای شیخ
که وعده را تو نمودی و او بجا آورد
حافظ


برداشت آزاد از شعر خواجه:
اگر مراد از پیرمغان، حضرت سیدالشهدا باشد و شیخ را حضرت ابراهیم شیخ‌الانبیاء درنظر بگیریم.

تلمیح زیبایی می‌شود از وعده ابراهیم نبی(ع) به حضرت حق که اسماعیلش را قربانی کند؛ ولی...
در آن‌سوی خلقت امام حسین(ع) که نه‌ تنها فرزندان‌ش را به قربانگاه برد، بلکه خویش را قربانی اراده دوست نمود...

ان اللّه شاء ان یراک قتیلاً

عید رفقا مبارک!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۳ ، ۲۱:۵۸
حمیدرضا جیهانی

استاد ما می‌فرمودند:

میدانید چرا سالیان سال راه کربلا بسته شد؟!
چون یکسال محرم و نوروز با هم تداخل پیدا کرد، و مردم بین شادی‌های عیدشان عزای محرم را فراموش کردند...

300هزار جوان مملکت به کفاره این عمل مردم شهید تا دوباره راه کربلا باز شود...
خدا قربانی مردم ایران را پذیرفت!


امسال:
نوروز
فاطمیه
عزای مادر...

حواسمون جمع باشه دوباره نخواهیم تا آخر عمرمون دم بگیریم:
از جوانی تا به پیری رسیدم، عاقبت کربلا را ندیدم!
:((((

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۲۱
حمیدرضا جیهانی

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را! با که ایـن بازی تـــوان کرد...

 

 

 

 

 

 

 

 

9 بهمن 81 کجا و 11سال بعد امروز کجا...!؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۲۲
حمیدرضا جیهانی

غـــم عشــــق‌ات بیابان پرورم کرد

هــوای وصــــل بــی بال و پرم کرد

به مو گفتـی: صبوری کن، صبوری!

صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد...

.

.

.

.

غم عشق‌ات بیابان پرورم کرد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۰۵
حمیدرضا جیهانی

وقتی که در "ازل"

       صورت خویش را نمود؛

       ظلومِ جهولِ منوع نمی‌دانست:

               ره کدام‌ست؟

               سـو کجاست؟

               آخــــــر کیست؟

                              و

                           نهــــــایت چیست؟

 .............

آنگاه،

دوباره رحمت‌ی رسید؛

قدر را نازل کرد!

مقدرات را به تقدیر سپردند...

و این

        حوالـــــــــت ما گشت...

 

تقدیم به استاد "سید احمد فردید"، آن‌که حوالت دوران گذار را تصویر کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۰:۲۴
حمیدرضا جیهانی


            امشب دوباره توفیق زیارت حضرت شاه عبدالعظیم حسنی به دست آمد، پس از زیارت، در شبستان حرم بر سر مزار مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حق شناس تهرانی(از علمای اخلاقی معروف تهران که اخیرا به رحمت خدا رفته) با حجت الاسلام حاج آقای جاودان برخورد کردم (ایشان از خواص و نزدیکان مرحوم حق شناس بوده)؛ حاج آقای جاودان از آن دسته آقایانی است که تماشا کردن شان تذکار و یادآوری حضرت حق است، چه رسد به لحن حرف های شیرین و دل نشین ش.

مناسبت مکان سخن را به اینجا رساند که خصلت و کمال مرحوم آقای حق شناس این بود که: کلام حضرات معصومین رو به گوش جان شنیده بود و در مقام عمل برآمده بود، وقتی دیده بود نظر امام معصوم این است که نماز جماعت بخوانید، دنبال عمل کردن به آن رفته بود؛ ودر توضیح ش گفتند: ایشان وقتی به احادیث و نظرات معصومین رسیده بود که نماز جماعت بخوانید بپا کنید، نماز شب بخوانید و... آن ها را به مثابه امر مستقیم امام حاضر واجب الطاعه برداشت کرده بود و بجای آنکه رد شود [بزعم من یعنی بگوید: خب انشاءالله عمل میکنیم و وعده بعد دادن...] همچون امر امام ناظر و حاضر بدنبال اطاعت و عمل کردن آن رفته بودند و قس علیهذا نماز شب و اکرام فقرا و نیازمندان.

حاج آقای جاودان خاطره ای تا به حال طرح نشده در همین باب از مرحوم حق شناس گفتند که: چند سال قبل مشهد مشرف بودم که حاج آقا هم بدون برنامه آمدند (البته به ما نگفتند چرا آمده اند، ولی بعدا از طریقی مطلع شدیم که حضرت آقا مقام معظم رهبری برای حل یکی از مسائل کشوراز ایشان درخواست کرده بودند که جهت دعا به مشهد الرضا«علیه السلام» مشرف شوند)، در خدمت شان به حرم مشرف شدیم و بعد از زیارت و اعمال وقت دعا، رو کردند سمت مضجع شریف حضرت رضا«علیه الآلاف والتحیه والثنا» و فرمودند: شما فرموده اید نماز جماعت بخوانید و من از ابتدا نماز به جماعت خوانده ام، حال برای درخواستم شفیع آورده ام...!
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۸۹ ، ۲۳:۵۱
حمیدرضا جیهانی

به‌گاهِ آمدن
به‌گاهِ آمدن ام،
در آغوشت خواهم گرفت؛

سرم را میان گیسوان‌ت خواهم کرد،

و سینه‌ام را،
پر از عطرِ با تو بودن

خواهم نمود؛

و چشم در چشم...

در اوجِ آرامش و احساس

آغوشت را تنگ تر کن...

می خواهم کم بیاورم نفس‌هایم را
تا شماره کنی حجم لذتم را،
از

با

"تو"

بودن...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۸۹ ، ۱۷:۱۴
حمیدرضا جیهانی


نام: محمدبن علی ملکداد تبریزی

لقب: شمس تبریزی

مذهب: اسماعیلی مذهب(شناخت مولانا,ناصرنجمی ص21)

نسب: ابوبکرسله باف سنی(نفحات الانس,ص464)

پاره‌ای از اعتقادات:

میگوید: سماع و آوازه‌خوانی به همراه موسیقی و رقص یک عبادت برتر است، و حتی برای برخی افراد واجب است.(نفحات الانس، ص464 - مجموعه مقالات شمس، ص184)

روزی برای نظربازی و عشق بازی از مولوی سه چیز درخواست کرد:

یکی همسر مولوی، یکی پسر مولوی که هنوز بالغ نشده بود و قدری شراب از محله زرتشتیان؛ که مولوی هر سه رابرای استادش فراهم کرد.(نفحات الانس، ص466)


مولوی پس ازملاقات باشمس، قیل و قال و درس و مدرسه را رها کرد و به رقص و نغمه‌سرایی و سماع و عشق‌پردازی پرداخت.(نفحات الانس، ص25)

علما وبزرگان قونیه، شمس را مانند منصور حلاج، جادوگر و ساحر و رند و لاابالی می‌دانستند.(نفحات الانس، ص25)

او در شصت سالگی به دختر جوانی بنام کیمیا خاتون دلبستگی پیدا کرد و آخر با او ازدواج کرد؛ اما به دلیل رفتار خشن شمس و مشاجره طولانی که بین این نو داماد پیر و نوعروس جوان رخ داد؛ عروس جوان پس ازیک بیماری سه روزه جوان مرگ شد.(پله پله تا ملاقات خدا، دکتر زرین کوب، ص141)

شمس می‌گوید:

وقتی پیامبربه معراج رفت جبرئیل به پیامبرگفت: اگر چهار برابر عمر نوح فرصت داشته باشم و فضایل عمربن خطاب را بشمرم، مناقب او تمام نخواهد شد؛ اما عمر با همه فضیلت‌هایی که دارد، تنها یک خوبی ازخوبی‌های ابوبکر است!(مجموعه مقالات شمس تبریزی، ص400)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۸۹ ، ۲۱:۳۵
حمیدرضا جیهانی