دیگـــــــــــــــرگون

محلی برای یادداشت های حمیدرضا جیهانی

دیگـــــــــــــــرگون

محلی برای یادداشت های حمیدرضا جیهانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاج میرزا محمداسماعیل دولابی» ثبت شده است

مرید پیرمغانم زمن مرنج ای شیخ
که وعده را تو نمودی و او بجا آورد
حافظ


برداشت آزاد از شعر خواجه:
اگر مراد از پیرمغان، حضرت سیدالشهدا باشد و شیخ را حضرت ابراهیم شیخ‌الانبیاء درنظر بگیریم.

تلمیح زیبایی می‌شود از وعده ابراهیم نبی(ع) به حضرت حق که اسماعیلش را قربانی کند؛ ولی...
در آن‌سوی خلقت امام حسین(ع) که نه‌ تنها فرزندان‌ش را به قربانگاه برد، بلکه خویش را قربانی اراده دوست نمود...

ان اللّه شاء ان یراک قتیلاً

عید رفقا مبارک!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۳ ، ۲۱:۵۸
حمیدرضا جیهانی

استاد ما می‌فرمودند:

میدانید چرا سالیان سال راه کربلا بسته شد؟!
چون یکسال محرم و نوروز با هم تداخل پیدا کرد، و مردم بین شادی‌های عیدشان عزای محرم را فراموش کردند...

300هزار جوان مملکت به کفاره این عمل مردم شهید تا دوباره راه کربلا باز شود...
خدا قربانی مردم ایران را پذیرفت!


امسال:
نوروز
فاطمیه
عزای مادر...

حواسمون جمع باشه دوباره نخواهیم تا آخر عمرمون دم بگیریم:
از جوانی تا به پیری رسیدم، عاقبت کربلا را ندیدم!
:((((

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۲۱
حمیدرضا جیهانی

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را! با که ایـن بازی تـــوان کرد...

 

 

 

 

 

 

 

 

9 بهمن 81 کجا و 11سال بعد امروز کجا...!؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۲۲
حمیدرضا جیهانی

روزی روزگاری

جایی در دوردست‌ها یک آدم‌ی بود؛

مــرد بود؛

که

با آرزوهای‌ش، در تنها نقاشی‌اش مرد.

 

 تصویر ضمیمه: نقاشی رنگ و روغن آقای هادی منفرد

حالا

این تو

و

این صحنه،

بیا برای‌م نقش بزن!

 

برعکس مردن آن مرد،

همراه با چندتایی بیت بغض،

یا با چندتایی چشم تر،

این رنگـها،

همه مال تـــو؛

 

اما...،

فقط حق داری

در خلوت‌ت دستکاری‌شان کنی!!!

نقاش رسوا .

شاعر محفوظ .

92/7/3

---

پ.ن: تصویر مورد استفاده، نقاشی رنگ و روغن متعلق به آقای هادی منفرد با عنوان: "کفشهایت را بکن" است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۸
حمیدرضا جیهانی

به‌مناسبت شب حزن و غم کاروانیان کربلا:
السلام علیک یا عمتی العزیزه 
امشب به‌سبک کرب و بلا گریه می‌کنیم     همراه سیِّدالشُّهداء  گریه می کنیم
صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم     از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم
مثل تمامی علما گریه می کنیم
آقا ببین که با رفقا گریه می کنیم
امشب به یاد عمِّه ی سادات  مضطرم     گریه کن مصیبت و غم‌های خواهرم
شد کهنه‌پیرهن همه‌ی عشق و باورم     مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم
 راوی قصِّه های غریبی دلبرم
هجران سر آمده به خدا گریه می کنیم
در زیر آفتاب‌م و مثل تو، تشنه لب     جان دادن شبیه تو شیرین‌تر از رطب
از دوریِّ تو زینب غمدیده کرده تب     یکسال و نیم زندگی بی تو  العجب
کردم شکایت از غم هجران تو به رب
با حق به یاد فاصله ها گریه می کنیم
یکسال و نیم  درد جدایی کشیده ام     حالا ببین چگونه کنارت رسیده ام
هرگز عجیب نیست اگر قدخمیده ام     آخر به روی نیزه  سر یار دیده ام
چوبی به لب نشست و لبم را گــَزیده ام
ای زینبی بدان که کجا گریه می کنیم؟!
جایی که از حسین بخوانیم کربلاست     مهمان روضه ی غم گودال تو خداست
دارم یقین که مادر ارباب پیش ماست     همراه دخترش شده تب دار نینواست
شیب الخضیب غصِّه‌ی زهرا و مرتضاست
آهی کشید  مادر  و ما گریه می کنیم
آهی کشیدو زیرلبش گفت یاحسین!   دیدم که میزنی گل من دست و پا حسین
دشمن سر تو برده روی نیزه‌ها حسین     زینب کجا و بزم حرامی کجا؟ حسین
چوب است مزد قاری قرآن ما حسین
ما تا ظهور عدل و صفا گریه می کنیم
حسین ایمانی 
زینبیه زینب است...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۷
حمیدرضا جیهانی

غـــم عشــــق‌ات بیابان پرورم کرد

هــوای وصــــل بــی بال و پرم کرد

به مو گفتـی: صبوری کن، صبوری!

صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد...

.

.

.

.

غم عشق‌ات بیابان پرورم کرد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۰۵
حمیدرضا جیهانی