حزبی مدعی، اما خالی از اندیشه و مبانی نظری
زمانی که بخواهیم برای یک جریان سیاسی ماهیت وجودی تعریف کنیم و در سپهر سیاست، محلی از اعراب برای آن قائل شویم، باید ببینیم زیرساخت یک جریان سیاسی اصیل چیست. قاعدتا مبنای اولیه آن در حوزه تفکری و گفتمانی، مبنای دوم در حوزه آرمانی و شعاری و مبنای سوم آن در حوزه منش و رفتار سیاسی است.
در واقع یک جریان سیاسی برای بقای تأثیرگذار و فعالیت مؤثر حتما نیاز به مبانی فکری و نظری قوی دارد؛ مبانی نظریای که بتواند پایههای فکر جمعی و رویکردهای عملی آن جریان را تبیین کند؛ بهنحویکه چهرهها و شخصیتهایش نماد رفتار عملی آن جریان باشند.
در همه اینسالها دالهای مرکزی تفکر اعتدالی تبیین نشده و هیچ شاخص و پارامتر یا یک تعریف دقیق جامع و مانعی از اندیشه اعتدالی برای این جریان یا فعالان سیاسی منتسب به آن هیچگاه مشخص نشده است. لذا الگوی سیاسی مشخص و مبین جریان اعتدال وجود خارجی نداشته و مدعیان این سویه فکری بیشتر در یک شرایط فقر تئوریک قرار دارند. خلأ اندیشهورزی در جریان اعتدال در 8ساله اخیر به چشم آمده و حتی آقای روحانی بهعنوان کسی که چهره شاخص این جریان است، هیچ وقت نتوانسته پاسخی به ابهامات اولیه ماهیتی این جریان مبهم بدهد و آن را تبیین کند لذا نتوانسته برای این جریان یک فضای سمپاتی و هواداری فکری و عملیاتی در لایههای نخبگانی و اجتماعی ایجاد کند و در همه 8سالی که دوره حکمرانی دولت اعتدال بوده و 4انتخابات مهمی هم که برگزار شده، هیچگاه نتوانسته بهصورت مستقل بهعنوان اندیشه حاکم در عرصه سیاست و حکمرانی برای خود لیست مستقلی بدهد و مانند دوره ورود خود به قدرت هنوز بهمثابه رحم اجارهای جریان اصلاحات بروز بیرونی دارد و نتوانسته خود را از وامداری این جریان خارج کرده و به لحاظ رفتاری مستقل عمل کند.
در تمام دنیا معمولا 2جریان سیاسی غالب وجود دارد و در کنار این دو جبهه گفتمانی غالب، معمولاً گروهها و چهرههای حذفشده یا نادیده گرفتهشده، ادعای استقلال و تفکر جریان سومی میکنند و معمولاً در نظامهای پارلمانی امکان ظهور بیشتری دارند، اما در نظامهای ریاستی هیچوقت نمیتوانند موفق باشند.
پیشینه جریان سوم در کشور ما هم از دوران ورود مدرنیسم و فضای قبل از انقلاب آغاز شده و در دهههای بعد از انقلاب نیز نمونههایی بهخود دیده است. این جریانهای مدعی تفکر مستقل، از آنجا که خاستگاه فکری و اندیشهورزی ریشهدار ندارند، معمولاً نمیتوانند گفتمان حداقلی غالب در فضای سیاسی ایجاد کنند و بهتبع آن سمپاتی خاصی هم در فضای نخبگان سیاسی-اجتماعی بهدست نمیآورند.
نکته مهم در سرنوشت تاریک جریان اعتدال آن است که با وجود بهرهگیری از امکانات مالی، رانتی و توزیع پستهای سیاسی-اقتصادی-اجتماعی دوران 8ساله دولت تدبیر و امید، بهدلیل خلأ گفتمانی، این دوران به فرصتیطلبی مقطعی تعبیر شد و حتی نتوانست مانند 2حزب دولتساخته کارگزاران سازندگی و مشارکت، دورنمایی ولو کوتاهمدت در آینده سیاسی متصور باشد.
بحث پررنگ دیگر در بررسی جریان اعتدال، اعوجاجات فکری و تناقضات عملی و رفتاری است که از شخص آقای روحانی آغاز میشود و تا اعضای حزب اعتدال و توسعه بهعنوان جریان اصلی و حلقه مشاوران ایشان و به گستره کل دولت تدبیر و امید بسط پیدا میکند. این خلأ گفتمانی پیشگفت قدمتی طولانی، بیش از عمر حزب اعتدال و توسعه دارد و به همین دلایل قامتی رنجور و نحیف از این حزب در اذهان ساخته است؛ حزبی که به دلیل فقر تئوریسین فاقد مبانی فکری اصیل است و نتوانسته تربیت تشکیلاتی و کادرسازی فکری غیرالتقاطی شکل دهد و رفتار چهرههای آن به جای حکمرانی خردمندانه، بیشتر فرصتطلبی اجرایی را به ذهن متبادر میکند.
اعضای شورای مرکزی و افراد برجسته آن، طیفی از میانه راست تا منتهیالیه چپ افراطی را دربرمیگیرد. بروز آن هم در لیستهای انتخاباتی2 دهه اخیر دیده میشود که معمولا لیستهای اختلاطی و مشترک از 2جریان چپ و راست بوده. این جریان در 8سال اخیر هم نتوانسته خود را بازتولید کند و یک حزب و جریان فکری منظم و ریشهدار بشود. از منظر منش و عملکردی هم در شعارهای سال92 آقای روحانی چند کلیدواژه خاص شامل تنشزدایی بینالمللی، تعامل و همکاری با دنیا(غرب) وجود داشت که سرنوشت آنها را در برجام نافرجام دیدیم که اخیراً رهبری در سخنان خود خط بطلان اعتماد به غرب را علنی اعلام کردند.
در بحث اصلاحات اجتماعی و سیاسی هم که جریان اعتدال ادعای برنامه داشت که هماکنون شاهد گسست جریانهای اجتماعی و افزایش شکاف طبقاتی بین مردم هستیم و ظهور مبرهن آن در مشارکت بسیار پایین مردم در انتخابات بود و دیدیم که اعتدال در این حوزه هم موفق نبود.
در حوزههای معیشتی و اقتصاد داخلی هم با گره زدن آب و نان مردم به معادلات خارجی قضاوت بسیار منفی و ناامیدانه مردم نسبت به تفکر اعتدالی را شاهد هستیم.
در سطوح مدیریت کلان هم با مدعای استفاده از مدیران باسابقه و توانمند وارد دولت شدند ولی امروز بعد از سعی و خطای 8ساله بدون تدبیر ژنرالهای بازنشسته و ناکارآمد، شاخصهای اقتصادی کشور به خوبی گویای سطح عملکرد و میزان توفیق این نحله سیاسی است که تنها گوشهای از آن در خاموشیهای خانگی و قطع برق و گاز صنایع در زمستان و تابستان به چشم آمده است.
https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/137790/%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF.html