چرا حداد 3 - یادداشت اختصاصی حاج حسین فدایی
یادداشت اختصاصی حاج حسین فدایی
مدیریت هر واحد اجتماعی کوچک یا بزرگ، چه خانواده و چه کشور، هنگامی موفق خواهد بود که دارای انسجام باشد و هر شخصی در جایگاه، حد و اندازه خود انجام وظیفه کند؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد حرکت این مجموعه حرکتی موفق خواهد بود. در غیر این صورت با تداخل وظائف و دخالت در امور دیگران و نیز عدم شناخت حد و جایگاه خود، هر واحد اجتماعی دچار آسیب و مشکل میشود.
با نگاهی آسیب شناسانه در مجموعه کلان درمورد مدیریت اجرایی کشور باید گفت که مهمترین عامل مشکل ساز همین عدول از جایگاه و حد و اندازه خویش بوده است که موجب ایجاد تعارض در نظام شده است.به واقع، موارد سیاستهای کلی نظام از جمله؛ وظایف قانونی و حقوقی مدیر اجرایی براساس قانون اساسی و نظام اسلامی، هدایت و ارشاد جامعه برای بازدارندگی تهدیدات دشمن، تنظیم روابط قوا، تنظیم سیاسیتهای عمومی و کلان نظام برای تولید گفتمان مورد نیاز انقلاب، تنظیم جایگاه کشور و نظام در عرصه بینالملل، حمایت از مستضعفان عالم و تنظیم مُطالبات به حقِ مردم، با توجه به امکانات موجود و تنظیم با ضوابط معیارهای دینی به عهده مقام معظم رهبری است.
مقام معظم رهبری سیاستهای نظام در حوزههای مختلف را مشخص و مدیر کارآمد را تعریف کرده و نیازهای اساسی مردم را مشخص کردهاند، ایشان چگونگی مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، تحقق عدالت، سیاستهای دیپلماتیکی ما را در عرصه بینالملل، سیاستهای مورد نیاز جهت اداره کشور در حوزههای مختلف را مشخص کردهاند و در واقع کار رئیسجمهور برنامهریزی برای اجرایی کردن این سیاستها است.
متأسفانه، تاکنون رؤسای جمهور و مدیران اجرایی در دوره های گذشته به این مهم بی توجهی کردهاند و یا آنکه توجه لازم را بدان نداشتند.
به این معنی که رئیسجمهور باید رهبری را باور داشته باشد و این باور یعنی که به این ایمان داشته باشد که هدایت عمومی جامعه بر عهده ولی امر مسلمین است، باور داشته باشد که موفقیت نظام در تنظیم روابط سه قوه با رهبری است، برای تحقق گفتمان رهبری برنامه ریزی و آن برنامه ها را عملیاتی کند.
حال اگر رئیس جمهوری در حوزه عدالت، در حوزه سیاست خارجی، در بهکارگیری نیروهای انسانی برای مدیریتهای اجرایی، برای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، برای تحقق ارزشهای دینی و فرهنگی و برای رسیدگی به محرومان و مستضعفین تعبیر و تفسیر دیگری مخالف و یا جدا از تفسیر رهبری نظام داشته باشد، هرچند که این رئیس جمهور به حسب ظاهر ممکن است برنامه خوبی ارائه کند اما چون در نظام اجرایی ایجاد اختلاف ، تشتت و چند دستگی میکند، مضر خواهد بود.
لذا بنابر آنچه گذشت و با نگاهی به گفتمان های نامزدهای ریاست جمهوری باید گفت که در حال حاضر دکتر غلامعلی حداد عادل نامزدی اصلح است، چرا اصلح؟ زیرا علی رغم میزان معرفت بالا و کمالات مطالعاتی و مدیریتی و با توجه به آنکه خود نظریه پرداز است اما نظرات خود را در استخدام تحقق سیاست های کلی نظام و قانون اساسی قرار میدهد.
وی در عین اینکه همواره در تحقق گفتمان انقلاب اسلامی گام برداشته، حاضر است که خود را فدای اجرای سیاست های اصلی نظام کند و برای تحقق ارزشهای دینی نظام و برای مبارزه با فقر و تبعیض و فساد باتمام وجود آمادگی دارد.
حداد عادل همچنین دیدگاههای خود را در بستر تحقق سیاستهای کلی نظام ظرفیت سازی میکند این درحالی است که اکنون در تبلیغات نامزدها شاهد دیدگاههایی هستیم که با سیاستهای کلی نظام همخوانی ندارد، دیدگاهها و وعدههایی مطرح میشود که مسیر قانونی را طی نکرده است، حتی برخی از دیدگاهها مطرح شده با سیاست های کلی نظام تعارض دارد.
از این آغاز میتوان دریافت که این نامزدها موفق نخواهند بود و پس از چندی برای نظام مشکل ایجاد خواهند کرد در میان این نامزدها کسی که همچون سربازی با تمام وجود در جهت تحقق آرمان های نظام امام و رهبری فداکاری و مجاهدت خواهد کرد، اصلح است.
حدادعادل هم دارای همت بلند است هم مجاهدی نستوه و هم قابلیت آن را دارد که ظرفیت علمی خود را در این مسیر بنهد، وی از پشتیبانی گروه خوب اجرایی بهره مند است و مهم تر آنکه حاضر است تا برای تحقق این مسیر آبروی خویش را فدا کند.
کارنامه حدادعادل نشان میدهد که از تمام ظرفیت نیروهای انقلاب در همه مسئولیت ها استفاده کرده و قائل به حذف هیچ بخش از نیروهای انقلاب نیست در عین حال که آقای حداد از پتانسیل تمام نیروهای توانمند و قوی تر از خود نیز استفاده میکند.
حدادعادل، شدیدا قانون گرا و باورمند به اجرای صریح قانون است و قویا به عقل جمعی، تدبیر و کار تیمی باور دارد؛ عدم دلبستگی وی به قدرت و سلامت کامل مالی و بال و پر دادن به افراد ضد فساد و حمایت از آنها از ویژگی های بارز ایشان است.